بزرگنمایی:
پایگاه خبری نوید تربت: Navidtorbat.ir
زهید زارعی- عضوشورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی (حوزه تربت حیدریه)
هفته ای که گذشت هفته دولت بود و طبق سنتهای هرساله و همیشه متداول در تمام دولتها این چند روز به تشکر و سپاس از دولت در تریبونهای مختلف گذشت و همه از خدمات دولت تشکر کردند که البته سنت بسیار حسنه و نیکویی است,اما این روزها حمایت از دولت دوازدهم بسیار سخت و پرهزینه شده است. از این لحاظ که وقتی حمایتی از دولت میشود افکار عمومی لیست بلندی از مطالبات خود که دولت در اجرا آنها ناکام بوده است را پیش ذهن خود مرور می کند و بلافاصله در پیش رو سخنران قرار می دهد, برای افرادیکه روزهای انتخابات 96 و 92 را به تشویق افکار عمومی برای رای دادن به حسن روحانی برای تشکیل دولت گذراندند, این مساله پررنگ تر هست آنها بلافاصله به پاسخگویی انبوهی از مشکلات جامعه فراخوانده میشوند و با این چالش روبرو میشوند که چه شد ؟
شرایط بغرنجی است و این حجم از سرخوردگی که برخی از آن محصول شعارهای تند رییس جمهور در هنگامه تبلیغات ریاست جمهوری و برخی محصول افزایش سطح توقع جامعه از فرد منتخب است تا کنون بی سابقه بوده است , برخی موارد مثل فساد در سیستم اقتصادی که هر روز شاهد ارائه ارقام گسترده از ان هستیم براین شرایط اثرگذار است و روند ناامیدی را سریعتر میسازد, اما دولت در چنین شرایطی به جای استفاده از وزرا عملیاتی و توجه به بدنه اجتماعی خود در پوستی منفعلانه فرو رفته است که لزوم تغییر این روند به شدت احساس میشود, اینکه برخی از شهروندان نسبت به شرایط جامعه بی تفاوت شدند و هیچ کور سوی امیدی در آینده نمی بینند بیش از انچه به نفع مخالفان سیاسی دولت باشد به نفع براندازان سیاسی هست که در خیال پروژه های خطرناکی را تدارک دیده اند, عمل منفعلانه دولت در این شرایط ان را به گسست تاریخی ملت-دولت نزدیکتر ساخته است.
راه عبور از این بحران توجه دولت بیش از گذشته به پایگاه اجتماعی خود در آحاد جامعه است , توجه به نقش تعیین کننده طبقه متوسط شهری در شرایط و بزنگاههای اجتماعی و یادآوری اینکه پایگاهی که دولت دوازدهم به شهادت نتایج انتخابات 96 در این طبقه دارد می تواند راهگشا باشد, دولت باید به خود آید و به این سوال در درون خود پاسخ گوید که می خواهد به عنوان یک دولت پاسخگوی برنامه های خود و حامیان خود و شهروندان باشد? و یا میخواهد در قالب یک شرکت سهامی در بردارنده طیفی وسیعی از کارگزاران سیاسی و اقتصادی و اجرایی با تفکرات متضاد باشد? بزرگواران برخی مواقع نه تنها به اهداف و برنامه های دولت متعهد نیستند بلکه خود سدی در راه اجرای انها هستند و با نگاه مسامحه و تساهل از آنها استفاده شده است. باید از بین این دو روش یکی را در دوسال پیش رو انتخاب کند در غیر اینصورت نه تنها این طبقه دچار سرخوردگی و بی تفاوتی میشود بلکه حسن روحانی هم در اینده ای که رییس جمهور " سابق" شد کمترین اثرگذاری را در امور جاری خواهد داشت و نخواهد توانست چون اسلاف روحانی گذشته خود رییس جمهوری رییس جمهورساز باشد. فرصتها به سرعت در گذر هستند ,طبقه متوسط شهری ما طبقه ای پویا,متفکر و دغدغه مند هستند که با تکیه به آن و استفاده از برآیند نظرات آنها در اداره امور اجرایی کشور می توان در مسیر پر تلاطم اینده روزهای خوبی را امید داشت.دولت باید به گفتگو بیشتر با گروههای اجتماعی این طبقه مثل اساتید دانشگاهها, کسبه, کارمندان بخشهای دولتی و خصوصی , کارگران صنعتی , فرهنگیان روی اورده, و دلایل عدم توانایی خود در براورده کردن مطالبات و خواسته های منطقی آنها را بدهد , باور کند وقتی صداقت را وجه امور قرار دهد شهروندان روی گردانی از ان ندارند.
اما ادامه دادن روش کنونی و استفاده از ملغمه ای از کارگزاران مختلف در چهارچوب اجرایی دولت ضمن دورنمودن پایگاه اجتماعی دولت از او , باعث عدم اقبال آنان به دولتهای آینده میشود و در نتیجه گسست دولت-ملت ,مشارکت اجتماعی پایین و بی تفاوتی شکل میگیرد و شرایط را جهت سواستفاده گروههای فکری و سیاسی برانداز فراهم می اورد آنها قطعا با گل الود کردن فضا به دنبال ماهی گیری خاص خود در فضای ناامیدی و انفعال هستند , شرایط امروز دولت دوم حسن روحانی بسیار شرایط خطیر و حساسی است او می تواند در دو سال اینده شرایطی ایجاد کند تا تاثیرگذاری خود را پس از پایان دولت ادامه دهد می تواند هم به گونه ای عمل کند که تاثیرگذاری وی زودتر از دولتش خاتمه پذیرد و به قول فوتبالیستها فقط با "پاسهای در عرض و رو به عقب" زمان را تلف کند تا دوسال تمام شود. این قوه عاقله دولت است که باید انتخاب کند بین دو روش ولی آنچه روشن است ادامه دادن به روش موجود نتیجه بخش نخواهد بود.
http://t.me/navidtorbatkabar