بزرگنمایی:
در جامعهای که اعتماد عمومی زخم خورده است، بزرگترین آزمون اخلاق و سیاست، نه در شعارها، بلکه در رفتار با «خودیهای خطاکار» رقم میخورد.
پایگاه خبری نوید تربت: http://www.navidtorbat.ir
✍ ابوالقاسم عابدینپور
در جامعهای که اعتماد عمومی زخم خورده است، بزرگترین آزمون اخلاق و سیاست، نه در شعارها، بلکه در رفتار با «خودیهای خطاکار» رقم میخورد.
فساد، مرزی نمیشناسد و چهرهای واحد ندارد؛ از ارز تا نفت، از چای تا فولاد، از دارو تا خودرو، هرجا که شفافیت فدا شود،فساد بهجای عدالت مینشیند و ریشههای اعتماد را میخشکاند.
فساد؛ از کاغذ تا کالا، از وعده تا واقعیت
تجربههای اقتصادی سالهای اخیر نشان داده است که بسیاری از بزرگترین مفاسد، در پوشش خدمت به مردم شکل گرفتهاند.
فساد ارزی یکی از پررنگترین نمونههاست:از ماجرای دلارهای 4200 تومانی تا تخصیص ارز دولتی برای واردات کالاهایی که یا هیچگاه وارد کشور نشدند،یا با چند برابر قیمت در بازار آزاد فروخته شدند.
رانت ارزی، نهتنها میلیاردها دلار از سرمایه ملی را بلعید، بلکه فاصله طبقاتی و احساس تبعیض را نیز تشدید کرد.
در کنار آن، فساد نفتی همواره یکی از پرریسکترین و پرجنجالترین عرصهها بوده است؛از قاچاق سوخت و فروش غیرقانونی فرآوردههای نفتی تا قراردادهای غیرشفاف و واگذاری امتیازهای خاص.
وقتی درآمدهای نفتی بدون نظارت دقیق هزینه شود، قدرت اقتصادی در دستان محدود و غیرپاسخگو متمرکز میگردد.
از سوی دیگر، در بازار کالاهای اساسی؛فساد در واردات چای، شکر، برنج، گندم و روغن، داستانی تکراری است؛کالاهایی که با ارز دولتی وارد شدند، اما یا در انبارها احتکار گشتند یا با قیمت آزاد فروخته شدند.
در بسیاری از موارد، شرکتهایی یکشبه و بیتجربه، مجوزهای میلیاردی دریافت کردند و بیآنکه کالایی وارد کنند، ناپدید شدند.
نتیجه آنکه، رانت از سفره مردم تغذیه کرد.
در بخش بانکی؛ وامهای کلان بدون وثیقه، معوقات عظیم بانکی، و تسهیلات ویژه برای افراد خاص،
نظام اقتصادی را دچار بیاعتمادی ساخت.
وقتی کارآفرین واقعی پشت درهای بسته بانک میماند و برخی با نفوذ شخصی و رفاقتی، صدها میلیارد وام میگیرند و بازنمیگردانند،عدالت اقتصادی رنگ میبازد.
فساد در حوزه زمین و مسکن نیز چهرهای عیان دارد:
زمینخواری، تغییر کاربریهای غیرقانونی، واگذاریهای رانتی در مناطق خوشنشین و ساختوسازهای خارج از ضابطه،به یکی از عوامل اصلی رشد نابرابری و گرانی تبدیل شده است.
در بخش صنعت خودرو؛ انحصار، قیمتگذاری دوگانه، و تخصیص رانتی مجوز واردات،بازاری مصنوعی ایجاد کرده است که از هر سو بوی رانت میدهد.
فساد در توزیع خودرو، نمونهای از فاصلهی میان وعده و واقعیت در اقتصاد انحصاری است.
و در نهایت، فساد در حوزه دارو و تجهیزات پزشکی شاید تلخترین نوع آن باشد؛جایی که جان انسانها به تجارت بدل میشود.
از تخصیص ارز دارو برای کالاهای غیردارویی تا فروش داروهای یارانهای در بازار آزاد،نمونههایی است که نهتنها سرمایه، بلکه وجدان جامعه را نیز میفرساید.
قوه قضاییه؛ سنگبنای عدالت و اعتماد
در برابر این واقعیتها، قوه قضاییه نقشی حیاتی و تعیینکننده دارد.هیچ نهاد دیگری بهاندازه دستگاه قضایی نمیتواند مرز میان صداقت و انحراف را روشن کند.
اگر این قوه با قاطعیت، شفافیت و بیطرفی عمل کند، میتواند تکیهگاه پاکدستان و کابوس مفسدان باشد.
عدالت زمانی معنا دارد که مردم ببینند برخورد با فساد، بدون ملاحظه جایگاه، وابستگی یا نفوذ انجام میشود.
شفافیت در اطلاعرسانی پروندهها، تسریع در دادرسی و حمایت از افشاگران فساد، میتواند چرخه امید را در جامعه زنده نگه دارد.
صداقت از خود آغاز میشود
شجاعت در عدالت، از درون آغاز میگردد.هر فرد، نهاد یا جریان، زمانی میتواند مدعی پاکی باشد که در برابر فساد نزدیکان خود نیز سکوت نکند.
آزمون صداقت، در روزی است که مفسد، خودی باشد.آنجاست که حقیقت از مصلحت جدا میشود و اعتماد عمومی یا زنده میگردد، یا برای همیشه از دست میرود.
فساد، حاصل یک فرد یا یک گروه نیست؛ محصول سکوتهای پیدرپی، مصلحتجوییهای بیپایان و فقدان شفافیت است.
اما امید هنوز زنده است؛ هرجا وجدان بیدار و قوه قضاییه مستقل،دست در دست مردم، با فساد در هر سطحی مقابله کنند،آنجا عدالت نفس میکشد و اعتماد دوباره قد میکشد.