بزرگنمایی:
یک سال و چند ماه از آغاز دولت گذشته و جامعه همچنان دنبال کوچکترین نشانه بهبود در زندگی روزمره است.
پایگاه خبری نوید تربت: http://www.navidtorbat.ir
✍ ابوالقاسم عابدینپور
یک سال و چند ماه از آغاز دولت گذشته و جامعه همچنان دنبال کوچکترین نشانه بهبود در زندگی روزمره است. شعارها فراوان بود: شفافیت، علممحوری، گفتوگوی اجتماعی. اما واقعیت امروز این است که:فاصله میان شعارها و سفره مردم، هر روز عمیقتر شده است.
جامعه میپرسد: چرا سیاستها فقط روی کاغذ میمانند؟
1- اقتصاد؛ فشار بیامان بر زندگی مردم
1–1) تورمِ لجامگسیخته:با وجود وعده کنترل تورم اما؛قیمت اقلام اساسی هر ماه رکورد تازه میزند،
هزینه مسکن و اجاره نفسگیر شده،قدرت خرید کارمندان و کارگران سقوط کرده است و مهار تورم، هنوز دستاوردی نداشته که مردم لمس کنند.
1–2) نوسانات ارزی؛ بیاعتمادی مزمن بازار:بازار ارز بارها بهطور ناگهانی جهش کرده و دوباره افت کرده است؛این الگوی بیثبات،سرمایهگذاری را فراری میدهد،تولید را پرهزینه میکند و پیام «عدم قطعیت» به اقتصاد مخابره میکند چراکه بازار هنوز باور نکرده که دولت بر اقتصاد مسلط است.
1–3) حمایت از بخش خصوصی؛ بیشتر در بیان، کمتر در عمل .
دولت از «توانمندسازی تولید» سخن گفت اما:موانع اداری کاهش نیافته،خصوصیسازی جدیدی بهصورت شفاف انجام نشده،فضای کسبوکار همچنان گرفتار بوروکراسی است.
نتیجه اینکه؛بخش خصوصی تغییری که وعده داده شده بود را احساس نکرده است.
2- سیاست خارجی؛ لبخندهای بینتیجه
2–1) دیپلماسی نرمتر، اقتصاد بیتغییر؛گرچه لحن دولت در برابر اروپا و منطقه تعدیل شد، اما:تجارت خارجی رشد نکرد،سرمایهگذاری خارجی جذب نشد،رابطه با کشورهای کلیدی به خروجی اقتصادی منتهی نشد و دیپلماسی بدون دستاورد اقتصادی، فقط تغییر واژگان است.
2–2) واقعیت ساختاری ؛بهگفته تحلیلگران، دولت در سیاست خارجی اختیار کامل ندارد.بنابراین تغییر لحن، بدون تغییر ساختار، نمیتواند بحران اقتصادی را حل کند.
3- مدیریت داخلی؛ تفویض اختیار بدون سامانه نظارت
3–1) استانداران با اختیار بالا، بدون پاسخگویی کافی؛تفویض اختیار اقدامی جسورانه بود؛اما:شاخص ارزیابی استانها منتشر نشده،گزارش عمومی از عملکرد استانداران وجود ندارد،برخی استانها هنوز دچار ناپایداری مدیریتیاند و اختیار بدون نظارت، نتیجه را قابل پیشبینی میکند: ناهماهنگی و هدررفت منابع.
3–2) دولت چابک؟ هنوز نه؛شعار«کوچکسازی دولت» تکرار شد اما ساختار اداری تقریباً تغییر نکرد.این تناقض، کیفیت خدمات عمومی را بالا نبرده است.
4- پروژههای ملی؛ اعلام پرشمار، اجرا کمرمق
4–1) انتقال پایتخت؛ طرحی روی هوا ؛دولت از بررسی انتقال پایتخت گفت، اما:زمانبندی مشخص ندارد،منابع مالی تعریف نشده،محل قطعی انتخاب نشده است بنابر این جامعه این طرح را بیشتر یک «اعلام رسانهای» میبیند تا پروژه اجرایی.
4–2) بازسازی زیرساختها؛ بدون گزارش پیشرفت ؛گفته شد تأسیسات حیاتی بازسازی میشوند، اما:گزارش دورهای منتشر نشده،درصد پیشرفت پروژهها مشخص نیست،معلوم نیست کدام پروژهها آغاز شدهاند و در نتیجه؛پروژه بدون شفافیت، فقط یک وعده است.
5-سرمایه اجتماعی؛ مردم هنوز شنیده نمیشوند
5–1) کاهش اعتماد عمومی ؛کمبود ارتباط مستقیم با مردم و رسانهها:نشستهای پرسش و پاسخ کم
پاسخگویی محدود،فاصله رفتاری با وعده «شفافیت»،این وضعیت باعث شده شکاف دولت-جامعه همچنان پابرجا بماند.
5–2) مطالبات اجتماعی بیپاسخ مانده؛ مطالبات مربوط به حقوق شهروندی، آزادیهای اجتماعی و شفافیت:پاسخ عملی دریافت نکرده و در گزارشهای داخلی و خارجی منعکس شده،اعتماد عمومی بدون اصلاح این حوزهها ترمیم نمیشود.
6- سالی که بیشتر به «سال از دسترفته» شبیه بود
نقاط مثبت کوتاه:تغییر لحن سیاست خارجی،تلاش برای تفویض اختیار،تأکید لفظی بر معیشت.
اما کمبودهای کلیدی غالباند:تورم مهار نشده،نوسانات شدید ارزی،نبود خروجی اقتصادی از دیپلماسی،تفویض اختیار بدون نظارت،طرحهای ملی بدون پشتوانه اجرایی،فاصله جدی با مطالبات اجتماعی وشفافیت ناکافی در بودجه و پروژهها.اینها نکاتی هستند که دولت نمیتواند در سال دوم نادیده بگیرد.
7-مسیر پیشرو؛ زمانِ نتایج است، نه شعارها
اگر دولت میخواهد اعتماد عمومی را احیا کند، باید:گزارشهای عددی، واقعی و دورهای منتشر کند،سیاستهای فوراً اثرگذار بر معیشت اجرا کند،نظارت بر تفویض اختیار را دیجیتال و شفاف کند،از طرحهای بزرگِ بدون منبع پرهیز کند وارتباط مستقیم و مداوم با مردم برقرار کند.
جامعه در سال دوم، شعار نمیخواهد؛ نتیجه میخواهد.