آخرین مطالب

فارن افرز:

ترامپ، ایران و وسوسه غلط نتانیاهو بین المللی

ترامپ، ایران و وسوسه غلط نتانیاهو

  بزرگنمایی:
مارک لینچ در یادداشتی در فارن افرز با بیان این موضوع که دولت‌های خلیج فارس دیگر کمتر از ایران هراس دارند.نوشت: منافع اسرائیل با منافع ایالات متحده یکی نیست و اسرائیل دارد چک‌هایی می‌نویسد که آمریکا ممکن است نخواهد یا نتواند آن‌ها را نقد کند.

پایگاه خبری نوید تربت:http://www.navidtorbat.ir

مارک لینچ، استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل در دانشگاه جرج واشنگتن در فارن افرز نوشت: نظام منطقه‌ای خاورمیانه به‌سرعت در حال دگرگونی است، اما نه به شکلی که بسیاری از مقامات اسرائیلی و آمریکایی تصور می‌کنند.

به گزارش انتخاب،در ادامه این مطلب آمده است: تلاش دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، برای پایان دادن به جنگ در غزه منجر به آزادی تمام گروگان‌های اسرائیلیِ بازمانده و نیز وقفه‌ای در کشتار و ویرانی بی‌امان شد که این سرزمین را عمیقاً زخم‌خورده کرده بود. این دستاورد، امیدها را برای تحولی بزرگ‌تر در سطح منطقه برانگیخت، هرچند آنچه پس از آتش‌بس اولیه روی خواهد داد، هنوز در هاله‌ای از ابهام است. خودِ ترامپ از «طلوع صلح در خاورمیانه» سخن می‌گوید. اگر توافق او مانع از اخراج فلسطینیان از غزه و الحاق کرانه باختری شود، بسیاری از دولت‌های عربی ممکن است بار دیگر برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل اشتیاق نشان دهند. در واقع، اسرائیلی‌ها دیدند که چگونه رهبران عرب، حماس را برای پذیرش توافق ترامپ تحت فشار قرار دادند و آن را نشانه‌ای دانستند که شاید «عادی‌سازی» دوباره بر سر میز بازگشته است.

اما حتی اگر توافق غزه پابرجا بماند، این همسویی موقت میان ایالات متحده و اسرائیل دوام نخواهد داشت. باور اشتباه اسرائیل مبنی بر این‌که  توانسته است برتری استراتژیک دائمی بر دشمنان خود ایجاد کند، تقریباً قطعی است که آن را به سمت اقداماتی تحریک‌آمیزتر سوق خواهد داد؛ اقداماتی که مستقیماً اهداف کاخ سفید را به چالش می‌کشد. دولت‌های خلیج فارس که اسرائیل روی همراهی آنان حساب باز کرده، تردید دارند که تل‌آویو واقعاً مایل یا قادر باشد منافع اصلی آنان را حفظ کند. آن‌ها دیگر کمتر از ایران هراس دارند و کمتر باور دارند که «راه رسیدن به واشنگتن از تل‌آویو می‌گذرد». افزون بر آن، اسرائیل به‌درستی درک نکرده که ترامپ چه اندازه با دولت‌های خلیج فارس هم‌سویی دارد.

تفکر آرزومندانه سراسر محافل حاکم و امنیتی اسرائیل را دربر گرفته است. آن‌ها شیفته فرصت‌هایی‌اند که از طریق نمایش قدرت نظامی شان پدید آمده است. پس از حملات حماس در 7 اکتبر 2023، اسرائیل رشته‌ای از حملات هوایی و مداخلات در سراسر منطقه را آغاز کرد که فقط متوجه حماس نبود، بلکه کل محور تحت رهبری ایران را هدف گرفت. این حملات بارها از خطوط قرمزی عبور کرد که سال‌ها سایه‌جنگ منطقه‌ای را مهار کرده بود، و رهبرانی را به قتل رساند که تا آن زمان «دست‌نیافتنی» تلقی می‌شدند: حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله، با بمبی عظیم در مرکز بیروت کشته شد؛ اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، در یک خانه امن ایرانی ترور شد؛ چند فرمانده نظامی ایران در سوریه و نخست‌وزیر حوثی‌های یمن نیز در همین چارچوب هدف قرار گرفتند. بمباران تأسیسات نظامی و هسته‌ای در ایران، نقطه اوج آرزوی دیرینه اسرائیل برای ضربه زدن به قلب بزرگ‌ترین دشمنش بود.

اما حمله‌ای در خلیج فارس به‌طور غیرمنتظره به نقطه عطفی تبدیل شد. تلاش شوک‌آور اسرائیل برای ترور رهبران حماس که در سپتامبر گذشته برای مذاکراتی با میانجی‌گری آمریکا در دوحه گرد آمده بودند، به‌مثابه اوج جسارت اسرائیل در بازسازی خاورمیانه با قدرت هوایی بود. این قمار از نوعی بود که فقط از رهبرانِ مطمئن به مصونیت خود از عواقب کار برمی‌آمد. اما این بار ترامپ تصمیم گرفت که اسرائیل «زیاده‌روی کرده است». تصویر فراموش‌نشدنی ترامپِ عبوس که می‌بیند بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، با شرمساری در تماس تلفنی با امیر قطر از روی متنِ نوشته‌شده عذرخواهی می‌خوانَد، نماد لحظه‌ای ژئوپلیتیکی شد که زمینه‌ساز آتش‌بس اولیه در غزه بود.

با این حال هنوز مشخص نیست که ناخشنودی ترامپ از اسرائیل فراتر از همان آتش‌بس تأثیر عملی داشته باشد یا نه. به‌رغم آتش‌بس، ارتش اسرائیل با ادعای حملات تازه‌ی حماس در جنوب غزه، این هفته دوباره بمباران بخش‌هایی از نوار غزه را از سر گرفته است. برای اسرائیل عاقلانه‌تر خواهد بود که از پرتگاه فاصله بگیرد و از فرصت ایجادشده برای کاهش ماجراجویی نظامی بهره گیرد، و به جای ادامه‌ی جنگ، به سمت نظمی پایدارتر در منطقه حرکت کند که تنها از مسیر گام‌های واقعی به سوی تشکیل دولت فلسطین ممکن است. جنگ طولانی، کاستی‌های اسرائیل را آشکار کرده است: دفاع موشکی آن امنیت کامل به بار نمی‌آورد، اقتصادش توان تحمل جنگی بی‌پایان را ندارد، سیاست داخلی‌اش پس از دوره‌ی طولانی درگیری در غزه دچار آشوب شده و ارتشش عمیقاً به ایالات متحده وابسته مانده است. ویرانی غزه، اعتبار جهانی اسرائیل را نابود کرده و این کشور را بیش از هر زمان دیگری منزوی و تنها گذاشته است.

اسرائیل نمی‌تواند با بمباران خاورمیانه، نظمی باثبات پدید آورد. رهبری منطقه‌ای، چیزی فراتر از برتری نظامی می‌طلبد؛ نیازمند نوعی پذیرش و همکاری از سوی دیگر قدرت‌های منطقه است. اما هیچ کشوری در خاورمیانه خواهان رهبری اسرائیل نیست و همگی از قدرت مهارنشده‌ی آن بیمناکند. برخی در واشنگتن شاید از چشم‌انداز اسرائیلی بی‌قید که دشمنان آمریکا را ویران می‌کند خرسند باشند، اما باید مراقب خواسته‌ی خود باشند: منافع اسرائیل با منافع ایالات متحده یکی نیست، و اسرائیل دارد چک‌هایی می‌نویسد که آمریکا ممکن است نخواهد یا نتواند آن‌ها را نقد کند.

نظم دیروز و فردای خاورمیانه

تلاش اسرائیل برای بازسازی نظم منطقه‌ای بسیار فراتر از آن پیش رفته که بسیاری تصور می‌کردند، اما برخلاف جریان‌های نیرومند تاریخی شنا می‌کند. نظم خاورمیانه‌ای در 35 سال گذشته به‌طرز شگفت‌انگیزی باثبات بوده است. در زیر لایه‌های آشوب، خشونت و بحران‌های پی‌درپی، ساختار بنیادین سیاست منطقه‌ای تنها در چند مقطع دستخوش تغییر احتمالی شد—و هیچ‌کدام پایدار نماند. این ساختار بر پایه‌ی یک نوع برتری ناخوشایند و نامحبوب آمریکا در سطح بین‌المللی و تقسیم منطقه به دو بلوک رقیب شکل گرفت.

این نظم منطقه‌ای با سلطه‌ی جهانی آمریکا پس از فروپاشی اتحاد شوروی پدید آمد. در دوران جنگ سرد، کشورهای منطقه می‌توانستند با بازی دادن دو ابرقدرت امتیاز بگیرند، در حالی که واشنگتن و مسکو بیش از حد نگران از دست دادن متحدان و نیروهای نیابتی خود بودند. پس از 1991، همه‌ی مسیرها به واشنگتن ختم می‌شد. پرسش حیاتی این بود که هر کشور درون این نظم قرار دارد یا بیرون آن. آن‌هایی که درون بودند—مانند اسرائیل و اغلب دولت‌های عربی—از تضمین امنیتی، دسترسی به نهادها و منابع مالی بین‌المللی و حمایت دیپلماتیک برخوردار شدند. آن‌هایی که بیرون ماندند—ایران، عراق، لیبی و سوریه—با تحریم‌های فلج‌کننده، بمباران‌های مکرر و مداخلات پنهانی مواجه شدند و مرتباً مورد شیطنت و شیطان‌سازی قرار گرفتند. جای تعجب نیست که لیبی و سوریه در دهه‌های 1990 و اوایل 2000 کوشیدند خود را به واشنگتن نزدیک کنند تا دوباره به نظم تحت رهبری آمریکا بازگردند.

برتری آمریکا، که با فاجعه‌ی اشغال عراق و بحران مالی جهانی 2008 تضعیف شد، دیگر همچون گذشته آهنین نیست. اما چندقطبی‌شدن واقعی هنوز دور از دسترس است. روسیه تنها یک متحد در منطقه داشت: رژیم ضعیف بشار اسد در سوریه؛ و حال، پس از برکناری اسد در 2024، همان را هم از دست داده است. چین، با وجود رشد اقتصادی عظیم و توافق‌های راهبردی متعدد با قدرت‌های منطقه‌ای، هنوز هیچ چالش جدی برای نظم تحت رهبری آمریکا ایجاد نکرده است. پکن در قبال غزه عمدتاً خاموش بوده و تنها به محکوم‌کردن بمباران‌های آمریکا و اسرائیل در ایران بسنده کرده است. چین تنها یک پایگاه دریایی در منطقه دارد—در جیبوتی—که بیشتر برای مقابله با دزدی دریایی در خلیج عدن استفاده می‌شود و حتی زمانی که حوثی‌ها برای تلافی حملات اسرائیل در غزه مسیر دریای سرخ را مسدود کردند، چین هیچ واکنشی نشان نداد. در حال حاضر، پکن ترجیح می‌دهد به‌رغم وابستگی به نفت و گاز خاورمیانه، همچنان از چتر امنیتی آمریکا در خلیج فارس مجانی بهره‌مند شود. کشور‌های منطقه هم هرچند می‌کوشند شراکت‌های اقتصادی و نظامی خود را متنوع سازند و در چانه‌زنی با واشنگتن موقعیت بهتری بیابند، اما هنوز جایگزینی برای سلطه‌ی آمریکا پدید نیامده است.

اسرائیل نمی‌تواند با بمباران خاورمیانه، نظمی باثبات بسازد

از 1991 تا امروز، کشورهای خاورمیانه در چارچوب نظمی دوقطبی به رهبری آمریکا به‌خوبی جا خوش کرده‌اند؛ نظمی که یک بلوک شامل اسرائیل، بیشتر دولت‌های عربی و ترکیه را در برابر بلوک ایران و متحدانش قرار داده است. رهبران خلیج فارس با رویکرد معاملاتی ترامپ و علاقه‌ی او به توافق‌هایی که دولت‌های ثروتمند نفتی می‌توانند به‌سادگی پیشنهاد دهند، احساس راحتی می‌کنند. «توافق‌های ابراهیم» در سال 2020، که به‌واسطه‌ی ترامپ چند دولت عربی را به عادی‌سازی روابط با اسرائیل واداشت، چیزی جز تغییر ظاهر نبود، چرا که این دولت‌ها از پیش با اسرائیل روابط امنیتی پنهانی علیه ایران داشتند.

این نظم تحت رهبری آمریکا، دوام خارق‌العاده‌ای از خود نشان داده است. شکست فرایند صلح اسرائیلی–فلسطینی در 2001 و انتفاضه‌ی دوم هیچ خدشه‌ی جدی به آن وارد نکرد. نه حملات 11 سپتامبر، نه اشغال فاجعه‌بار عراق، و نه سیاست‌های منفور جنگ جهانی علیه تروریسم نیز نتوانستند آن را برهم زنند. این رویدادها در واقع بلوک ایران را تقویت کردند، که متحدانش در بغداد، بیروت و صنعا به جایگاه برتر رسیدند، رژیم اسد در دمشق دوام آورد، و حماس و حزب‌الله زرادخانه‌های موشکی و توان نظامی چشمگیری ساختند.

در دوران خیزش‌های عربی پس از 2011، این دوقطبی به چیزی شبیه سه‌قطبی بدل شد. محور مقاومت ایران کم‌وبیش حفظ شد، اما تغییرات سیاسی سهمگینِ آن دوره، رقابت‌های ویرانگر را در جبهه‌های گوناگون منطقه‌ای شعله‌ور کرد و ائتلاف تحت رهبری آمریکا را دوپاره ساخت: قطر و ترکیه در یک سو، و عربستان سعودی و امارات در سوی دیگر، در حالی که واشنگتن در تلاش بود آن‌ها را در یک مسیر نگه دارد. محاصره‌ی قطر از 2017 تا 2021، مانعی بزرگ برای حفظ جبهه‌ی واحد علیه ایران بود، اما با روی کار آمدن جو بایدن، آن بحران پایان یافت و نظم سنتی دوباره برقرار شد—با وجود اینکه دولت بایدن بر یک هدف وسواس‌گونه متمرکز بود: دستیابی به توافق عادی‌سازی بین اسرائیل و عربستان که هرگز محقق نشد.

در پی جنگ غزه، اما، دولت‌های عربی دوباره به مسئله‌ی فلسطین بازگشته‌اند. رهبران منطقه، که همواره از خطر موج جدیدی از خیزش‌های مردمی بیم دارند، به‌شدت از عمق خشم عمومی نسبت به پاکسازی قومی و ویرانی غزه آگاه‌اند. بازاعلام طرح صلح عربی از سوی عربستان سعودی—که صلح با اسرائیل را منوط به تشکیل دولت فلسطینی می‌داند—نشان می‌دهد این چرخش تا چه اندازه جدی است. همین تغییر در مفاد آتش‌بس غزه بازتاب یافته است: منع اخراج فلسطینیان و جلوگیری از الحاق این سرزمین‌ها به اسرائیل، که با ترجیحات کشورهای خلیج فارس سازگارتر بود تا خواسته‌های اسرائیل.

لحظه از‌دست‌رفته اسرائیل

با این حال، این چرخش از چشم رهبران اسرائیل پنهان مانده است. آنان به جای درک فرصت، بر این باورند که کارزار اسرائیل علیه ایران و متحدانش، موازنه قدرت در منطقه را به سود اسرائیل بر هم زده است. قطع سر رهبری حزب‌الله و نابودی بخش بزرگی از زرادخانه موشکی آن، یکی از دارایی‌های نظامی حیاتی ایران را از میان برد. سقوط رژیم اسد نیز تهران را از مسیر آسانی برای بازسازی متحد لبنانی‌اش محروم کرد، در حالی‌که اسرائیل به‌طور نظام‌مند زرادخانه نظامی سوریه را منهدم کرد، دارایی‌های ایران در آن کشور را هدف قرار داد، و بر بخش بزرگی از جنوب سوریه عملاً ادعای حاکمیت یافت.

اندیشمندان و مقام‌های امنیت ملی اسرائیل بر این باورند که هر مرحله از تشدید درگیری‌ها تنها ثابت کرده است که نگرانی‌های منتقدان بی‌مورد بوده است. آنان اکنون اصرار دارند که اشتباهشان پیش از 7 اکتبر، این بود که گذاشتند تهدیدها ریشه بدواند بدون آن‌که قاطعانه با آن‌ها برخورد کنند، فارغ از هزینه‌اش. قمارشان این است که نظم را می‌توان با زور و از آسمان تحمیل کرد، و رهبران عرب یا آن‌قدر مرعوب‌اند یا آن‌قدر ضعیف که هرگز جرئت پاسخ‌گویی نخواهند داشت. اسرائیل چنین می‌نماید که باور دارد ملاحظات هنجاری چندان اهمیتی ندارند: مشروعیت، چنان‌که از رفتار اسرائیل برمی‌آید، صرفاً از لوله تفنگ تبعیت می‌کند. رهبران عرب ممکن است غر بزنند، اما در نهایت از خطی پیروی خواهند کرد که قدرت هژمون مسلط منطقه ترسیم کرده است. اسرائیل همواره واقع‌گراترین قدرت منطقه بوده است؛ دولتی که ترجیح می‌دهد در منطقه‌ای زندگی کند که «قدرت، حق را تعیین می‌کند»، جایی که هیچ دولت منفعت‌گرایی حاضر نیست منافع خود را به‌خاطر فلسطینی‌ها قربانی کند، جایی که حقوق بین‌الملل هیچ قدرت الزام‌آوری ندارد، و نیروی نظامی فرمانروای مطلق است.

اما برتری نظامی اسرائیل و سکوت ناخشنودانه اعراب، نظمی پایدار به‌وجود نخواهد آورد. تحکیم رهبری منطقه‌ای اسرائیل مستلزم آن است که دولت‌های عرب با اسرائیل یا در احساس هدف مشترک، یا در احساس تهدید مشترک سهیم شوند. اسرائیل هر دو را تضعیف کرده است. نابودی غزه و گام‌هایی به سوی الحاق کرانه باختری، هرگونه تظاهر به وجود مسیر عادلانه‌ای برای حل مسئله تشکیل کشور فلسطین را از میان برده است. حتی پیش از آن‌که حملات اسرائیل قدرت نظامی منطقه‌ای ایران را درهم بکوبد، عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس به‌سوی تنش‌زدایی و آشتی با جمهوری اسلامی حرکت کرده بودند. پس از حمله به دوحه (و پیش از آن، تهدیدهای اسرائیل به بیرون راندن میلیون‌ها فلسطینی به مصر و اردن)، اسرائیل اکنون به همان اندازه که ایران تضعیف‌شده تهدیدی است، برای رژیم‌های عربی نیز تهدیدی به شمار می‌آید. و کشورهای عربی دیگر تمایلی نخواهند داشت که با اسرائیل وارد هم‌سویی ناخوشایند شوند، اگر تهدید ایران دیگر خوابشان را نرباید.

قدرت بی‌مهار و جاه‌طلبی بی‌حد، سرانجام به فاجعه می‌انجامد. اسرائیل آشکارا تمایلی به برداشتن گام‌های معنادار برای ساختن نوعی احساس هدف مشترک ندارد که بتواند موفقیت نظامی‌اش را به رهبری منطقه‌ای بدل کند. اسرائیلی‌ها همچنان درگیرِ تروما و زخم روانی ناشی از حمله 7 اکتبرند. اکثریت بزرگی از مردم اسرائیل محکومیت بین‌المللی جنایات جنگی اسرائیل در غزه را رد می‌کنند و بسیاری اساساً گزارش‌های مربوط به قحطی یا تلفات گسترده غیرنظامیان را باور ندارند. و بنیامین نتانیاهو بیش از آن‌که نگران پاسخ به انتقادات جهانی و احیای طرح‌های تشکیل کشور فلسطین باشد — که برای شرکای راست‌افراطی‌اش منفور است — دغدغه‌اش حفظ دولت ائتلافی شکننده خود است. آتش‌بس در غزه فرصتی برای تغییر مسیر بود، اما درگیری‌های مداوم، مانع‌تراشی در کمک‌های انسان‌دوستانه، و تشدید خشونت شهرک‌نشینان در کرانه باختری، نوید خوبی نمی‌دهد.

رژیم‌های عرب دوباره به اهمیت مسئله فلسطین پی برده‌اند.
افزون بر این، مشکل آن‌جاست که اسرائیل برداشت اغراق‌آمیزی از قدرت نظامی خود دارد. با وجود حملات غافلگیرانه و برتری هوایی آشکار، اسرائیل ارتشی ندارد که بتواند قلمرویی فراتر از سرزمین‌های فلسطینی و سوری که 55 سال پیش تصرف کرده، اشغال و حفظ کند. اسرائیل نشان داده که می‌تواند بسیاری از اهداف تاکتیکی خود را با ترور و بمباران از راه دور محقق سازد، اما نشان نداده که قادر است هیچ‌یک از اهداف راهبردی‌اش را واقعاً به انجام برساند: حماس همچنان نیرومندترین نیروی غزه است، حزب‌الله با وجود تلفات سنگین از خلع سلاح سر باز می‌زند، و کارزار عظیم 12 روزه علیه ایران نه توانست  برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند، نه ایرانیان را به شورش و سرنگونی جمهوری اسلامی وادارد.

برتری نظامی اسرائیل واقعی است، اما مشروط است. اسرائیل توانست جنگ خود علیه غزه را تنها با تکیه بر تأمین دوباره مهمات از سوی آمریکا ادامه دهد. سامانه دفاع هوایی گنبد آهنین آن در برابر حملات موشکی ایران به‌شدت با کمبود موشک رهگیر روبه‌رو شد، تا جایی‌که ایالات متحده پیش از پایان جنگ 12 روزه، آتش‌بس را تحمیل کرد. درخواست‌های اضطراری اسرائیل از واشنگتن طی دو سال گذشته نشان می‌دهد که این دولت تا چه اندازه به آمریکا وابسته است. قدرت‌های منطقه‌ای بی‌تردید این آسیب‌پذیری بالقوه را در صورت یک جنگ فرسایشی، به‌خوبی زیر نظر دارند.

نتانیاهو دهه‌هاست که بازی سیاست آمریکا را بلد است و دلیل موجهی دارد که تصور کند نفوذ اسرائیل بر سیاست آمریکا تا ابد پابرجا خواهد ماند، هرچند نشانه‌های هشداردهنده در راه‌اند. در آغوش کشیدن حزبیِ جمهوری‌خواهان از سوی نتانیاهو و رفتار اسرائیل در غزه، اجماع دوحزبی دیرینه در حمایت از اسرائیل را به‌شدت فرسوده کرده است. اکثریت دموکرات‌ها اکنون بیشتر با فلسطینی‌ها احساس همدلی می‌کنند تا با اسرائیلی‌ها، و سیاستمداران دموکرات روزبه‌روز بیش‌تر در مورد کمک نظامی به اسرائیل ابراز تردید می‌کنند. جمهوری‌خواهان هنوز از اسرائیل حمایت می‌کنند، اما ملی‌گرایانِ حلقه‌های «اول آمریکا» تمایل کمتری دارند که منافع ایالات متحده را فدای اسرائیل کنند. ترامپ پیر شده، غیرقابل‌پیش‌بینی و دمدمی است و پیوندهای شخصی و مالی عمیقی با رژیم‌های خلیج فارس دارد؛ جانشینان احتمالی جمهوری‌خواه او، مانند معاون رئیس‌جمهور جی‌دی ونس، تعهد خاصی نسبت به اسرائیل ندارند. بدون چک سفید آمریکا، برتری اسرائیل می‌تواند بسیار سریع‌تر از آنچه انتظار می‌رود فروبپاشد.

اسرائیل ممکن است خود را هژمون جدید منطقه بداند، اما در واقع خود را هم بی‌فایده‌تر و هم کم‌اهمیت‌تر کرده است. پس از حمله به قطر، رهبران کشورهای خلیج فارس دیگر بعید است که سامانه‌های دفاع هوایی خود را همچنان متوجه ایران و یمن نگه دارند. شاید آنان نابودی غزه را تحمل می‌کردند، اما اکنون اسرائیل را تهدیدی برای امنیت خود می‌دانند. این‌که اسرائیل تاکنون بهای سنگینی برای گسترش‌طلبی نظامی خود در منطقه و ویرانی غزه نپرداخته، در این کشور توهمی ایجاد کرده که هرگز نخواهد پرداخت. اما این تصور همان‌قدر خطاست که باور اسرائیل در سال 1973 مبنی بر این‌که پس از پیروزی برق‌آسای شش سال پیش، دیگر هیچ کشور عربی جرئت حمله به آن را ندارد — یا همان خیال خام پیش از 7 اکتبر 2023، که حماس برای همیشه در غزه مهار خواهد ماند.



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

تصاویر: نمایش موزیکال «الیور توئیست»

ترامپ، ایران و وسوسه غلط نتانیاهو

برگزاری نخستین نمایشگاه جهیزیه و ازدواج آسان در تربت‌ حیدریه

برخی جاده‌های خراسان رضوی لغزنده و مه‌آلود است

رونمایی نایکی از کفش هوشمند جدید؛ دوچرخه‌ برقیِ پاها که سرعت دویدن را بیشتر می‌کند

ظریف: شیفتگی نسبت به روسیه و غرب، هر دو خطر دارد

اجرای طرح انتقال آب هزارمسجد به مشهد

با درخشش فوتسالیست تربت‌حیدریه تیم ملی دختران ایران قهرمان آسیا شد

مقتولی که پس از 10 سال به خواب شاهد آمده بود باعث افشای راز 10ساله پرونده قتل شد

تصاویر: عروسی عشایر کرمانج در کلات نادر

فعالیت 522 پرستار در شهرستان تربت‌ حیدریه

تحلیلی بر جهش حیرت‌آور قبوض آب به بهانه افزایش پلکانی مصرف

پرداخت یکهزار و 800 میلیارد ریال غرامت به کشاورزان خراسان رضوی

آغاز پروژه احداث شبکه روشنایی معابر در بلوار ورزش تربت حیدریه

کوسه‌های «بی‌خطر» یک شناگر را بلعیدند

«قصر دیوانگان»؛ داستان قدیمی‌ترین آسایشگاه روانی جهان

اختصاص 110 میلیارد تومان به طرح‌های اشتغالزایی کمیته امداد تربت‌حیدریه

کمبود 18 هزار معلم در خراسان رضوی /درخواست تغییرنام وزارت آموزش و پرورش به وزارت فرهنگ / لزوم تداوم آموزش هوش مصنوعی در مدارس/ کمبود 53مدرسه در تربت حیدریه

تصاویر: جشنواره «دیزی» خراسان‌شمالی

برگزاری نهمین کاروان ترویج بهره‌وری الگوی کشت در بخش رُخ تربت‌حیدریه

خرید توافقی زعفران در برنامه امسال دولت

تهدیدات اقلیمی مهمترین چالش حوزه زعفران خراسان رضوی

آبخیزداری تنها راهکار برای حفاظت از آب

گزارش تصویری از طاق‌دره اولین مجتمع گردشگری صخره ای شرق کشور

قهرمانی تیم فوتسال زیر 13 سال تربت‌حیدریه در لیگ برتر خراسان رضوی

افتتاح 3 زمین چمن مصنوعی در شهرستانهای تربت حیدریه و زاوه

تجدید فعالیت نخستین دارالایتام کشور برای نگهداری و حمایت از 300 کودک

ونزوئلا درسی برای آینده ی نزدیک

مردی که می‌توانست با «سوت‌زدن» در تلفن جنگ هسته‌ای راه بیندازد!

عجیب ترین فاجعه هوایی: هواپیما سالم فرود آمد ولی همه 301 مسافرش مُردند

آیا امریکا به یک توافق «بزرگ و زیبا» با ایران دست می‌یابد؟

40 درصد محصولات پسته مه‌ولات دچار پوکی شد

افزایش نرخ بیکاری در خراسان رضوی

احداث 87 زمین چمن مصنوعی روستاهای تربت حیدریه کاری بی‌سابقه در سطح استان

مشکل کمبود منابع آبی در قطب‌ مهم تولید محصولات کشاورزی استان و کشور

بحران نادیده گرفتن شکاف طبقاتی را جدی بگیرید

آماده‌سازی زمین‌های طرح ملی مسکن تربت‌حیدریه با سرعت ادامه دارد

کاهش20 درصدی میزان تولید پسته در تربت‌حیدریه

سهم بیشتراعتبارات برای دهیاری‌های فعال‌

محدوده قانونی شهر تربت‌حیدریه120 هکتارافزایش می یابد

جشنواره آشپزی «طعم امید»، ویژه ی نابینایان و معلولین خراسان رضوی برگزار شد

کسب مقام قهرمانی پاورلیفتینگ فستیوال کارگری شرق کشور توسط آتش‌نشان تربت حیدریه

تجلیل از بانوان مدال‌آور کونگفو شهرستان تربت حیدریه

پلمب کلینیک زیبایی غیرمجاز در تربت‌حیدریه

همان شب که درباره برجام توافق کردیم به لاوروف دستور داده بودند نگذارد برجام نهایی شود/من تا الان ملاحظه کردم و چیزی نگفتم

کشف تریاک بلعی از سه قاچاقچی در تربت‌حیدریه

امام جمعه تربت‌حیدریه: قوه قضاییه باید با دانه درشتها و دزدهای کلان اقتصادی برخورد کند

بیمه، بورس، صندوق‌های بازنشستگی و آسیب‌های رشته‌رشته شدن ثروت و سرمایه‌های ملی

هنر تصمیم‌گیری در حاکمیت،منافع تصمیم‌گیریهای به موقع

شهرک‌های صنعتی تربت‌حیدریه با مشکل زمین وهمکاری بین بخشی مواجه هستند