به گزارش نوید تربت به نقل از ایرنا، خدمات این نابغه خراسانی در عرصههای مختلف دانش بشری، ادبیات و ماندگاری آن در تاریخ بشر سبب شد تا 28 اردیبهشت هر سال در تقویم ملی ایران به نام "روز ملی بزرگداشت خیام" نامگذاری شود.
زادگاه خیام، نیشابور و زندگانیش در قرن پنج و دهههای نخستین قرن ششم هجری بوده است. سال وفاتش 517 شمسی و آرامگاهش در شهر نیشابور زیارتگاه صاحبدلان و ادبدوستان است. تاریخ زندگانی او با روایات افسانهآمیز درهم آمیخته و سبب شهرتش به خیام درست معلوم نیست و احتمال دادهاند که پدرش خیمه دوز بوده است.
خیام به شهرهای توس، بلخ، بخارا، مرو و بغداد، که هریک مرکز علم و فرهنگ آن روزگار و جایگاه دانشمندان و اندیشمندان بنام بود، سفر کرده و گویا در همان ایام به زیارت حج نیز رفته است.
خیام در رساله "فی الکون و التکلیف" که در جواب یکی از شاگردان ابن سینا نوشت، خود را شاگرد بوعلی خوانده است بنابراین او در 428 هجری که سال وفات ابن سینا است باید جوانی پخته و کامل بوده باشد.
وی با علمای تراز اول زمان خود از جمله امام محمد غزالی مراوده داشته است. این شاعر بلندآوازه اغلب به تدریس حکمت و مطالعه در علوم ریاضی اشتغال داشته و مشهور است که در تعلیم بخل می ورزیده و حتی گفته اند که به همین سبب آثار زیادی از وی باقی نمانده است.
خیام آثار علمی خود را به زبان عربی تالیف کرد و از جمله آثار مشهور او در علوم ریاضی میتوان به کتابهای "رساله جبر و مقابله، رساله فی شرح ما اشکال من مصادرات کتاب اقلیدس، رساله فی الاحتیال لمعرفه مقداری الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما، که مقصود از آن بیان دستور ارشمیدس و ترازوی او برای تعیین وزن اشیا با توجه به وزن مخصوص هر یک است، لوازم الامکنه در باره فصول و علت اختلاف هوای بلاد و اقلیم، رساله فی الکون و التکلیف و نیز رساله الجواب من ثلاث مسائل، اشاره کرد.
از آثار فارسی خیام نیز "رساله در علم کلیات" (یا رساله در کلیات وجود یا رساله وجودیه)، ترجمه خطبه الغراء که اصل این خطبه از ابن سینا در توحید خداوند است و خیام این خطبه را در سال 472 به خواهش یکی از دوستان خود در اصفهان ترجمه کرده، قابل ذکر است.
قدیمیترین منابعی که در باره خیام مطالبی در آنها می توان یافت نیز شامل نامه منتسب به سنایی، کتاب «میزان الحکمه» عبدالرحمن خازنی، کتاب «الزاجر للصغار» تالیف زمخشری، چهار مقاله نظامی عروضی سمرقندی و «تتمه صوان الحکمه» ابوالحسن بیهقی است.
کهنترین منابعی که میتوان در آنها از رباعیات خیام سراغ گرفت، «نزهه الارواح و روضه الافراح» (تاریخ الحکما) شهروزی، «مرصاد العباد» نجمالدین رازی و پس از آنها «تاریخ جهانگشای جوینی»، «تاریخ گزیده» حمدالله مستوفی، «مونس الاحرار» بدرالدین جاجرمی و «نزهه المجالس» جمال خلیل شروانی هستند.
با همه اینها شهرت عمده خیام به سبب رباعیات او است. معلوم است که خیام پرگویی را دوست نمیداشته است، نه به تالیف کتاب های مفصل علاقه نشان داده و نه به سرودن اشعار مفصل پرداخته است. احتمال دارد به سبب اشتغال به فلسفه و ریاضی، پرداختن به شاعری را برازنده خود نمیدانسته و در مآخذ قدیم هم شهرت او به سبب شاعری نیست.
خیام در جبر و مقابله پژوهش های ارزندهای دارد و در طب و نجوم نیز سرآمد دوران خود بوده و شاهزاده سلجوقی را که به مرض آبله گرفتار آمده بود، درمان کرده است.
رباعیات، اوج هنر خیام
در روزگار خیام، نیشابور در آتش ستیز فرقههای اشعریه، معتزله و اختلافات پرستیز صاحبان قدرت، حنفیان و شافعیان می سوخت و هر نوع آزادی و آزادی اندیشه از جامعه نیشابور رخت بربسته بود و محیط سیاسی نیز آلوده به تعصب و قشریگری بود که نمونه آشکار این تعصب های مذهبی و سیاسی را در «سیاست نامه» خواجه نظام الملک میتوان دید.
متعصبان آن دوران، فلاسفه، حکما و حتی دانشمندانی چون خیام را «دهری» و کافر قلمداد میکردند. در چنین زمانه پرآشوب و تنگ نظری بود که خیام اندیشه و تاملات فلسفی خود را در قالب اشعاری کوتاه به نام رباعی، بی آنکه داعیه شاعری داشته باشد بیان میکرد و هر چند قالب رباعی را خیام ابداع نکرده، ولی رباعیات با نام وی شهرت جهانی یافتهاند.
تعداد رباعیات خیام نباید چندان زیاد باشد اما بعد از او اشعار بسیاری به وی نسبت داده شده که خیلی از آنها متعلق به خیام نیست. تنها سند مهمی که از رباعیات اصلی خیام در دست است 13 رباعی اوست که «مونس الاحرار» در سال 741 قمری نوشته شده است و 2 رباعی هم در مرصادالعباد نقل شده که یکی از آنها در هر 2 اثر تکرار شده و میتوان به اصالت آنها استناد کرد.
انگار هر کس حرفی اعتراضآمیز و تردید برانگیز داشته و خود جرات پذیرفتن عواقب آن را در خود نمی دیده، آنرا به خیام نسبت داده است.
ظاهرا نخستین فردی که در ایران به فکر تعیین و تفکیک رباعیات اصیل خیام افتاد، غلامرضا رشید یاسمی بود. او در نسخه خود که در سال 1303 منتشر کرد از بین 340 رباعی منتسب به خیام 240 رباعی را قابل قبول دانست.
رباعیات خیام از دیرباز به زبان های خارجی ترجمه شده است و در ادبیات مغرب زمین به ویژه ادبیات انگلیسی بسیار نفوذ یافته است.
رباعیات خیام تاکنون به زبان های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اردو، عربی، ایتالیایی، ترکی، روسی، دانمارکی، سوئدی، نروژی، اسپانیایی، پرتغالی، لاتین، چینی، هندی، ارمنی، ژاپنی، یونانی، چک، اسپرانتو، هلندی، مجاری، گالیک، گجراتی، صربی، کاتالان، کردی و ازبکی ترجمه شده است.
همچنین به افتخار این دانشمند بزرگ یکی از حفرههای ماه به نام عمر خیام نامیده شده و در سال 1980 نیز سیارکی به نام وی نامگذاری شد.
بنیانگذار تقویم جلالی
خیام در سال 467 به فرمان سلطان جلال الدین ملکشاهی به همراه تنی چند از ستاره شناسان روزگار خود، تقویم رایج آن زمان را اصلاح کرد و تقویم جدیدی را بنیان نهاد. این تقویم به سبب انتسابش به جلال الدین سلجوقی به «تقویم جلالی» معروف شد و به عنوان تقویم رسمی ایران قرار گرفت.
درباره تقویم در ایران اسناد و مدارک دقیقی در دست نیست، ولی آثار و نشانههایی نظیر کتیبهها، کتب مذهبی، روایات، سنت و آیینهای موجود نشان میدهند، حساب روز، ماه و سال در ایران از تنوع خاصی برخوردار بوده و در ادوار مختلف تکامل یافته است.
ایرانیان از زمانهای بسیار دور از کسر شبانهروز مدت سال آگاهی داشتند و آن را در تنظیم تقویمها منظور میکردند. اول فروردین تقویم یزدگردی، علیرغم اصلاحات تقویمی بهعمل آمده بر بهار منطبق نشد. ایرانیان با آگاهی از مشکلات مترتب بر آن، همواره درصدد اصلاح دقیق تقویم خود بودند.
سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقی با فرمان 18 فروردین 444 یزدگردی (مطابق 8 رجب 467 و 14 اسفند453 هجری شمسی) هیاتی متشکل از عبدالرحمن خازنی، حکیم ابوالعباس لوکری، ابوالمظفر اسفزاری، میمون بن نجیب واسطی، ابن کوشک بیهقی، بهرام (منجم مخصوص ملکشاه) و عمر خیام نیشابوری را مأمور اصلاح تقویم یزدگردی کرد.
این هیات، پس از چهار سال رصد و محاسبه، دریافت که نوروز سال 448 یزدگردی 18 شبانهروز زودتر از بهار طبیعی آغاز شده است. به منظور انطباق نوروز تقویم یزدگردی بر آغاز بهار، با کبیسه کردن 18 شبانهروز، 19 فروردین 448 یزدگردی، نوروز اعلام شد و تقویم اصلاح شده را، به لقب جلالالدین ملکشاه سلجوقی، تقویم جلالی نامیدند.
برای تثبیت همیشگی نوروز در آغاز بهار طبیعی، مقرر شد که آغاز سال روزی باشد که در نصفالنهار مربوط به آن، خورشید به برج حمل رسیده باشد، مشروط بر اینکه تا نصفالنهار آن روز، خورشید در اولین درجه برج حمل و در نصفالنهار روز پیش در برج حوت بوده باشد. با این قاعده تعیین آغاز سال نو، کبیسههای تقویم جلالی هر چهار یا پنج سال اتفاق میافتد.
تقویم هجری شمسی، بنا بر قانون مصوب سه شنبه 11 فروردین 1304 هجری شمسی مجلس پنجم شورای ملی و اصل هفدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب 1358 هجری شمسی تقویم رسمی ایران شد.
اشعاری سحرانگیز
تعداد رباعیات متعلق به خیام 32 رباعی بیشتر نیست که البته برخی، این تعداد را تا 64 رباعی نیز دانسته اند اما در کتاب «چهار مقاله» نظامی عروضی سمرقندی به شاعری و حتی ریاضیدانی خیام اشاره ای نشده است.
عروضی سمرقندی از حکیم خیام تنها به عنوان «امام» نام برده و حتی به عنوان رییس یک فرقه مذهبی از وی یاد نکرده است. وی فقط به شخصیت منجم خیام و 2 پیش بینی معروف او در سال 506 و 508 اشاره دارد و 2 بار از او با عنوان «خواجه امام عمر» و «حجت الحق» یاد کرده است.
صاحب چهارمقاله همچنین به پیشگوییهای معروف خیام اشاره دارد. پیشگویی اول خیام درباره محل دفنش بود و پیش بینی دوم زمانی است که پادشاه سلجوقی از خیام میخواهد پنج روز را که باران نمیآید برای رفتن به شکار پیش بینی کند.
بعدها نجم الدین رازی در مرصادالعباد به 2 رباعی خیام اشاره می کند که آن هم از این بابت بوده که چون فلسفه را کفر میدانسته به همین خاطر خیام را کافر و دهری قلمداد کرده است. در آنجا برای اولین بار به شخصیت شاعر خیام، آن هم برای رد کردن او اشاره دارد و از همین جا ادبیات با رباعیات خیام آشنا میشود.
به مرور زمان بر تعداد رباعیات منسوب به خیام افزوده شده و امروز بالغ بر هزار رباعی منتسب به وی وجود دارد. تعدادی از آنها در «مختارنامه» عطار نیز آمده است که متعلق به خیام نیشابوری نیست. تعدادی از رباعیات مولانا نیز به خیام نسبت داده شده بنابراین باید از روی اسناد موجود و همچنین با استفاده از شیوه سبکشناسی به شناسایی رباعیات واقعی خیام پرداخت.
شخصیت شاعر خیام یک قرن پس از وفاتش جلوه میکند. در اصالت آثار علمی بر جا مانده از خیام مانند «نوروزنامه» و «کتاب الجبر و المقابله» با توجه به اسناد موجود جای شک باقی نمیماند همانطور که میدانیم نظریاتی مانند گردش زمین، معادلات چندمجهولی و مثلث پاسکال تا حدودی برگرفته از اندیشههای علمی خیام است که تا قرن نوزدهم نیز در اروپا با نام خود خیام تدریس میشده است.
جالب اینجاست که هرچند آثار علمی خیام قدیمی شده، ولی شعر خیام هر روز تازگی و طراوت بیشتری یافته و مخاطبان بیشتری پیدا می کند.
آرامگاه خیام
مقبره خیام از نظر معماری و ساخت یکی از مهمترین بناهای ساخته شده است. این بنای جادویی مبتنی بر اصول ریاضی، مثلثات خیامی و نمادهایی از نجوم با درج اشعاری زیبا محاسبه، طراحی و ساخته شده و آن را به یکی از جاذبههای جهانی تبدیل کرده است.
مرداد سال 1335 انجمن آثار ملی در نامهای به مهندس «هوشنگ سیحون» نوشت که وضع بنای موجود آرامگاه حکیم عمر خیام متناسب با شخصیت علمی و هنری وی نیست و انجمن در نظر دارد در این مورد اقداماتی به عمل آورد.
از سیحون خواسته شده بود طرح و نقشه جدید متناسب با شخصیت خیام طراحی کند. محل جدید آرامگاه انتخابی سیحون در گوشه شمالی باغی در نیشابور، مورد تایید انجمن قرار گرفت و در پی آن طرح پیشنهادی وی در 1337 به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فرستاده شد.
سال 1338 ساخت آرامگاه آغاز شد و در این سال قسمت های عمده کار از جمله گودبرداری، بتن ریزی بنا و طرح محوطه به اجرا درآمد. سال 1341 کار ساختمان آرامگاه خیام در نیشابور به پایان رسید. ارتفاع مقبره 22 متر است و استخوانبندی اصلی آن فلزی محاط در پوشش بتنی است. شکل بنا در پایین تقسیم بندی 10 گانه دارد و فاصله پایههای آن پنج متر است.
اضلاع بنا به طور مستقیم به بالا ادامه یافته و به صورت اشکال هندسی منظم تورفتگی پیدا میکنند و بعد به صورت تقریبا مخروطی شکل به هم رسیده شبه گنبدی را در بالا به وجود میآورند که قسمت عمده آن مشبک و توخالی و یادآور ستارهای است که نماد شخصیت علمی و ستاره شناسی خیام تلقی می شود.
سطح داخل و خارج مقبره با کاشی های معرق و اشعار خیام مزین شده است. روکاری بنا معرقکاری سنگی است و با قطعات نازک سنگهای محکم و شفاف ساخته شده است. در کنار آرامگاه هفت خیمه سنگی بسیار زیبا وجود دارد که در زیر هرکدام یک حوض آب با کاشی فیروزه ای رنگ ساخته شده است.
خیام در واقع سه شخصیت دارد که شامل ریاضیدان، منجم و شاعر است که باید هر سه شخصیت در بنا نشان داده میشد. دایره کف به 10 قسمت تقسیم شد بطوری که برج یادبود بر 10 پایه مستقر باشد. عدد 10 نخستین عدد 2 رقمی ریاضی و پایه اصلی بسیاری از اعداد است.
از هر یک از پایهها 2 تیغه مورب به طرف بالا حرکت می کند به ترتیبی که با تقاطع این تیغهها حجم کلی برج در فضا ساخته میشود و چون تیغه ها مورب هستند، خطوط افقی آنها باید ناظر بر محور عمودی برج باشد.
تیغهها به صورت مارپیچ شکل به طرف بالا حرکت میکنند تا با هم تلاقی کرده و از طرف دیگر سر دربیاورند که خود یک شکل پیچیده ریاضی و هندسی است. این شکل با عدد 10 هر 2 نماد دانش ریاضی خیام است.
برخورد تیغهها با یکدیگر فضاهای پر و خالی و به خصوص در بالا ستارههای درهمی را به وجود میآورند که از لابلای آنها آسمان آبی نیشابور پیدا است و به تدریج به طرف نوک گنبد، ستاره ها کوچکتر میشوند تا در آخر یک ستاره پنج پر آنها را کامل میکند.
این ستارهها و آسمان اشاره به شخصیت نجومی خیام دارد و اما برخورد تیغهها با هم 10 لوزی بزرگ می سازند که باید با کاشیکاری پر شوند. بهترین تزیین، رباعیات خیام بود که به صورت خط شکسته و درهم به روش سیاه مشق های خطاطان بزرگی مانند میرعماد و برخی استادان شکسته نویس با کاشی به صورت نقوش انتزاعی سراسر لوزی ها را پر میکند.
به تقاضای انجمن آثار ملی، شادروان استاد «جلال همایی» 20 رباعی به این منظور انتخاب کرد و استاد «مرتضی عبدالرسولی» زیبا نویسی ها را انجام داد.
مجموعه آرامگاه خیام در حال و هوایی شاعرانه با درختان تنومند در اطراف ساخته شد و همانطور که خواست خود خیام بوده، کاملا باز و مزارش در بهاران گل افشان است.
در قسمت دیگر باغ بناهای دیگری برای کتابخانه و مهمانسرای موقت با ملحقات برای مستشرقان و محققان ساخته شده است. آرامگاه حکیم عمر خیام در سال 1354 توسط وزارت فرهنگ و هنر با شماره 1175 در فهرست آثار ملی ایران نیز به ثبت رسید.
محل آرامگاه خیام در باغی است که محل زندگی وی در زمان حیاتش بوده و مرقد امامزاده محروق نیز در آن واقع است. در این باغ دیدنی با مساحت 20 هزار مترمربع مجموعهای از کتابخانه، موزه و مهمانخانه وجود دارد و همچنین تندیسی از حکیم عمر خیام در محوطه ورودی آن نصب شده است.