خاطره رئیس اسبق مخابرات خواف در مورد حجت الاسلام اصلانی شهید چاقوی جهل و تعصب
چهارشنبه 17 فروردين 1401 - 22:10:42
پایگاه خبری نوید تربت: http://www.navidtorbat.ir

رئیس اسبق مخابرات خواف و فعال سیاسی اصلاح طلب به بهانه شهادت حجت الاسلام اصلانی با چاقوی جهل و تعصب در صحن حرم رضوی خاطره زیر را به نوید تربت ارسال نموده است.

علیرضا احمدی: در دهه فجر چند دهه قبل که مرحوم آیت ا...معصومی امام جمعه وقت تربت حیدریه و مقامات محلی تربت حیدریه و رشتخوار و خواف جهت افتتاح پروژه های مخابراتی و دیگر پروژه های دهه فجر سفری به شهرستان خواف داشتند، یکی از این پروژه ها در دهستان سده از توابع خواف بود. شورای سده و کارگزار دفتر مخابراتی جلو ساختمان مخابرات را گل آذین و فرش کرده بودند و صندلی گذاشته بودند برای اجرای برنامه ها و سخنرانی بزرگان!

وقتی مرکز 512 شماره ای مخابراتی سده در حال افتتاح بود پیرمردی به سمت من آمد و گفت:آقای احمدی رئیس تو کیست؟

من آقای پهلوانیان مدیرکل مخابرات استان را نشانش دادم و گفتم حاجی دستم به دامنت چیزی به ایشان نگویی! گفت نه فقط بارئیس تو کاری ندارم.

پیرمرد دو پسرش شهید شده بود یکی هم جانباز بود و در جبهه موج انفجارگرفته بود خلاصه خانواده فقیری داشت اما مورد احترام بود.

ایشان رفت سمت مدیرکل مخابرات آقای پهلوانیان و با صدای بلند گفت:ما در این روستا آب نداریم که وضو بگیریم و غسل کنیم و بخوریم، شما برای ما تلفن آورده اید؟بعد به آقای مهندس گفت: هم شما اگرآب د خانه تان نباشه کار خوبیه؟ آقای پهلوانیان که همیشه خنده رو بود با تیزهوشی یزدی گفت:نه کار بدیه.

پیرمرد بلافاصله به سمت آیت ا...معصومی رفت و گفت: عموجان ما او(آب) مخم (می خواهیم).

آقای معصومی سعی می کرد به هر ترتیبی پیرمرد را آرام کند.

پیرمرد که با رهبر انقلاب هم دیداری داشته بود و عکسی با ایشان همراهش بود و در ضمن پول کارکرد تلفن منزلش را هم نمی داد،عکس را نشان داد و گفت:بروید از ایشان بگیرید.!!

آن زمان برای قبض های لاوصولی زیاد از استان فشار می آوردند. تلاش ما با رایزنی با شورا بجایی نرسید تا اینکه کارگزارمان گفت:پسر ایشان طلبه است و در قم در حوزه علمیه درس می خواند.

من شماره وی را گرفتم و با ایشان تماس گرفتم، گفت: در اولین فرصت خدمت می رسم .

یکروز دیدم یک روحانی خوش برخورد به محل کارم آمد و فیش پرداختی منزل پدرش در سده را نشانم داد و گفت:

من هر سه ماه یکبار به دیدار پدرم می آیم و سعی می کنم پرداحت کنم.

بنیاد شهید در خواف ساختمانش نزدیک اداره ما بود، پیرمرد هر وقت برای کاری به بنیاد شهید مراجعه می کرد سری هم به من میزد و داستانش و برخوردش را با وزرا با آب و تاب توضیح می داد و می گفت:راستی احمدی دنبال فیش تلفن حالا نمی آیی؟

من این شعر مولوی در داستان موسی و شبان را برایش می خواندم که:

هیچ آداب و ترتیبی مجوی /هرچه می خواهد دل تنگت بگوی

بله روحانی که دیروز در صحن امام هشتم به نام حجه الاسلام اصلانی توسط چاقوی جهل و تعصب به شهادت رسید فرزند همان پیرمرد بود، چهارمین ایثارگر و سومین شهید آن خانواده بود. خداوند پیرمرد و فرزندان شهیدش را بیامرزد.


http://navidtorbat.ir/fa/News/17485/خاطره-رئیس-اسبق-مخابرات-خواف-در-مورد-حجت-الاسلام-اصلانی-شهید-چاقوی-جهل-و-تعصب
بستن   چاپ