پایگاه خبری نوید تربت: http://www.navidtorbat.ir✍ابوالقاسم عابدینپور
در سالهای اخیر، واژه «فاصله طبقاتی» دیگر فقط یک اصطلاح اقتصادی نیست؛ به واقعیتی تلخ در زندگی روزمره ایرانیان تبدیل شده است. کافی است سری به خیابانها، بازارها یا حتی شبکههای اجتماعی بزنیم تا تفاوت آشکار میان زندگی مردم عادی و مسئولان را ببینیم. شکافی که اگر چارهنیندیشیم، از«فاصله اقتصادی» به «گسل اجتماعی» تبدیل خواهد شد.
زندگی مردم در تنگنا، مسئولان در رفاه
گزارشهای رسمی بانک مرکزی و مرکز آمار نشان میدهد نسبت درآمد دهک دهم به دهک اول جامعه بیش از 13 برابر است. این یعنی طبقات پایین، هر روز فقیرتر و گروههای خاص، هر روز ثروتمندتر میشوند.
در حالیکه کارگر و بازنشسته با دغدغه اجارهخانه و هزینه درمان دستوپنجه نرم میکند، برخی مدیران از حقوقهای چند دهمیلیونی، خودروهای لوکس و امتیازات ویژه بهرهمندند. این دو تصویر از«ایران امروز» کنار هم، معنای واقعی فاصله طبقاتی است.
ریشه مشکل کجاست؟
فاصله مردم و مسئولان فقط از جیبها آغاز نمیشود؛ از ساختار قدرت و شفافیت پایین میآید.
وابستگی اقتصاد به نفت، توزیع رانت، نبود نظارت مؤثر، و چرخش محدود مدیران باعث شده بخش کوچکی از جامعه به منابع بزرگ دسترسی داشته باشد.
وقتی دارایی مسئولان شفاف نیست و رسانهها آزادی بیان کامل ندارند، اعتماد عمومی هم فرو میریزد.
راه رهایی از چرخه نابرابری
هیچ جامعهای با شکاف طبقاتی عمیق، به عدالت و آرامش نمیرسد. راهکارها روشناند، اما اراده میخواهند:
1- شفافیت دارایی و سبک زندگی مسئولان؛ مردم باید بدانند مدیران از کجا آوردهاند و چگونه زندگی میکنند.
2- مبارزه واقعی با فساد؛ نه شعاری، بلکه با نهاد مستقل ضدفساد و حمایت از افشاگران.
3- اصلاح نظام مالیاتی؛ مالیات بر ثروت و املاک لوکس میتواند فاصله درآمدی را کاهش دهد.
4- حمایت هدفمند از طبقات پایین؛ جایگزینی یارانههای پنهان با کمک مستقیم به نیازمندان.
5- آزادی رسانهها؛ مطبوعات آزاد، چشم بینای مردم و وجدان بیدار حکومتاند.
نمونه هایی در جهان معاصر
کشورهایی چون کرهجنوبی و سنگاپور با شفافسازی اموال مسئولان و ایجاد فرصت برابر، موفق شدند فاصله طبقاتی را کاهش دهند.
در کشورهای اسکاندیناوی، مالیات تصاعدی و خدمات اجتماعی قوی باعث شده اعتماد مردم به حاکمان بالا بماند.
ایران نیز میتواند با اصلاح سیاستها و بازسازی اعتماد عمومی، مسیر عدالت اجتماعی را باز یابد.
کلام آخر
جامعهای که در آن مسئولان سادهزیست و پاسخگو باشند، هرگز از مردم جدا نمیشود.
اگر میان خانههای شمال شهر و جنوب شهر، میان قدرت و مردم، میان وعده و واقعیت پلی از شفافیت و عدالت زده شود، فاصله طبقاتی دیگر کابوس نخواهد بود.
اما اگر این شکاف نادیده گرفته شود، «فاصله مردم و مسئولان» به بحرانی بدل میشود که هیچ دیواری تابِ تحملش را ندارد.