بزرگنمایی:
آیادر عصر ارتباطات در آذربایجان غربی چند خبرنگار توانمند وجود نداشت که گزارش مورد نظر را تهیه کنند تا لازم نباشد از تهران خبرنگار اعزام شود؟
پایگاه خبری نوید تربت:www.navidtorbat.ir
محمد رضا سالارمقدم
عصر غم انگیز چهارشنبه دوم تیرماه جاری خبر دلخراش واژگونی اتوبوس حامل خبرنگاران در نقده استان آذربایجانی غربی و در پی آن درگذشت 2 همکار رسانهای از خبرگزاری جمهوری اسلامی و خبرگزاری دانشجویان ایران دل مردم و به خصوص اصحاب رسانه را در سراسر ایران به درد آورد.
در حالی که طبق رسم معمول تمام حواسها به سمت راننده خاطی و نقص فنی اتوبوس کشیده شده تا با مقصر جلوه دادن وی پرونده ماجرا مختومه اعلام شود، این مقاله از زاویه ای دیگر به حادثه تاسف انگیز می پردازد.
بیایم کمی باهم خودمانیتر صحبت کنیم،تا آن جا که ذهن نگارنده به یاد میآورد، موضوع همراهی تیم رسانهای با مقامات ارشد کشور از پایتخت برای نخستین بار توسط دولت محمود احمدینژاد در کشور باب شد.
البته این بدان معنا نبود که تا آن زمان دعوت مسوولان محلی از رسانههای تهراننشین برای سفر به یکی از استانها یا شهرستانهای کشور باب نباشد، اما در دولت ایشان این موضوع علنی و تقریبا به یک قانون نانوشته تبدیل شد.
متن این قانون چنین است: من یک مدیر خودشیفته هستم که دوست دارم فعالیتها و خدماتی که برای مردم انجام میدهم پشت ویترین رسانهها قرار گیرد.
ادامه این قانون میگوید: چون خبرنگاران محلی نسبت به خبرنگاران مرکزنشین بنیه و توان ضعیفتری دارند( البته از نظر آنها)، حتما باید از بیتالمال هزینه شود و یک تیم رسانهای به اصطلاح توانمند از تهران بیایند به منطقه مورد نظر من و در قبال یک سفر مفت و مجانی و پذیرایی و اهدای هدایا و سوغات محلی، برای من یک رپرتاژ آگهی بسیار جذاب تهیه کنند.
البته مشکل به همین جا ختم نمیشود و متاسفانه گاه شاهد بوده ایم همین همکاران تهرانی وقتی به شهر و دیار دیگر سفر میکنند، این خودشیفتگی مسوولان چنان به آنها نیز سرایت می کند که آنها نیز خود را بهتر از همکاران محلی خود یافته و با یک زاویه 45 درجه از بالا به پایین، به خبرنگاران محلی نگاه میکنند و نحوه برقراری ارتباط با همکارنشان حتی بعضا توهینآمیز هم است.
اهمیت این موضوع زمانی بیشتر مشخص میشود که مسوولان بالادستی و به خصوص نماینده گان شهرستانی مجلس شورای اسلامی بدانند دامنه این سفرهای هزینهبر حتی به استانداریها و بعضا مدیران استانی نیز کشیده شده است.بطوری که آنها نیز وقتی در قالب برنامههای موظف کاری به شهرستانهای تحت مدیریت خود سفر میکنند، تعدادی خبرنگار و تصویربردار را از مرکز استان با خود همراه کرده و حداقل در این خطه شاهد توهینهای اصحاب رسانه اعزامی از مشهد به همکاران محلی خود و بدتراز آن تبعیض مسوولان محلی در برخورد و حتی پذیرایی از اصحاب رسانه بوده ایم.
از خداوند برای آن 2 خبرنگار عزیز از دست رفته، طلب آمرزش و برای خانواده معززشان صبر آرزو دارم، اما به بقیه همکارانی رسانهای که از این "سفر بیتدبیری" جان بدر بردند عرض میکنم: قبل سفر به ارومیه از خودتان پرسیدید در عصر ارتباطات آیا در آن خطه حداقل چند خبرنگار توانمند وجود نداشت که گزارش مورد نظر را تهیه کنند تا شما لازم نباشد جان خود را کف دست گرفته و به استان آذربایجان غربی سفر کنید؟